مهمترین تقسیماتی که برای انواع سبک براساس نظریهء ارسطویی در سبکشناسی هنری همچنان متداول است عبارتند از:
1)سبک برحسب هنرمند: گاه قدرت تأثیر آثار یک نویسنده، یک شاعر و یا یک فیلمساز چنان است که نام او گویای سبکی است که قرنها مورد توجه و تقلید دیگران قرار گرفته است. مثلا سبک فردوسی در شعر حماسی در تاریخ ادبیات ایران، سبک شکسپیری در ادبیات انگلیس، سبک سعدی در نثر مسجع فارسی، سبک مونتاژ ایزنشتین در سینما، سبک نورپردازی پرتره های نقاشی را مبراند، سبک نیمایی در شعر معاصر ایران، سبک استانیسلاوسکی در بازیگری تئاتر و خلق شخصیت های نمایشنامه، سبک تصویرپردازی اورسن ولز در خلق نما با وضوح عمیق و یا سبک رابرت فلاهرتی در مستندسازی.
2)سبکی که نامش را از تاریخ یا دورهای خاص گرفته است. مثلا دورهء موج نو در سینمای فرانسه دههء 1950 و 1960، یا دورهء سینمای آزاد انگلستان در دههء 1960 و 1970 یا دورهء شعری مربوط به دوران مشروطیت (1324 تا 1327 قمری) که به شعر دورهء مشروطیت در تاریخ ادبیات فارسی معروف است، یا دورهء آوانگارد در سینمای صامت فرانسه در دههء 1920، یا سینمای نوین دههء 1960 و1970 در آلمان.
3)سبکی که نامش را از محیط یا از محل رشد خود گرفته است. مثلا سبک نئورئالیسم ایتالیا، سبک اکسپرسیونیسم آلمان، سبک مونتاژ روسی، سبک هندی و سبک خراسانی در شعر پارسی. در این گروهبندی سبکی، عقیده بر این است که هر منطقه یا هر محیطی از نظر تعبیرات، اندیشه ها و عقاید و آداب و رسوم، بر هنرمند و ویژگیهای سبکی او اثر میگذارد.
4)سبکهای متأثر از هنر مدرن:سبکهایی که برپایهء یک جنبش عمومی در هنر، فلسفه و تکنولوژی پدید آمدند. مثلا در تاریخ سینما سبکهایی چون امپرسیونیسم،دادائیسم، سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم ظهور کرده اند که خصوصیات آنها بیشتر تحت تأثیر جریان عمومی هنر مدرن در قرن بیستم است.این مکاتب از نظر خصوصیات فرمال یا ساختارهای بصری تحت تأثیر هنرهای پیشین مثل نقاشی، ادبیات و تئاتر و از لحاظ محتوایی تابع یا متأثر از گرایشهای جدید در فلسفه و روانشناسی بوده اند، نظیر فیلم های امپرسیونیستی که تحت تأثیر نقاشی مکتب امپرسیونیسم بوده و یا فیلمهای اکسپرسیونیستی صامت که تحت تأثیر نقاشی، ادبیات، تئاتر و موسیقی اکسپرسیونیستی اروپا به ویژه آلمان به این مکتب پیوسته است. مکتب سورئالیسم نیز از نظر محتوایی متأثر از نظریه های روانشناسی فروید و یونگ بوده است.
جدا از این تقسیم بندی، سبک را میتوان به دوگونهء سبک شخصی و سبک گروهی نیز تقسیم بندی کرد.
1)سبک شخصی: نه تنها ممکن است هر اثر هنری و از جمله هر فیلمی، سبک ویژهء خود را داشته باشد بلکه میتوان از سبک خاص آن هنرمند و یا آن فیلمساز نیز سخن گفت. اگر سبک در سینما عبارت از روابط بین مجموعهء تکنیک های ویژهای باشد که معمولا آن فیلمساز خاص به کار میگیرد، بنابراین [فرضا] از سبک ویژه ایزنشتین در استفاده از مونتاژ غیرتداومی، سبک روبر برسون در استفاده از صدا، سبک یوزف فون اشترنبرگ و فریتس لانگ در نورپردازی، سبک ولز در خلق کمپوزیسیون عمیق، سبک میکلوش یانچو در استفاده از نمای بلند، نیز میتوان سخن گفت.
2)سبک گروهی: با وجود شخصی بودن سبک، اغلب، شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یکسان در دوره یا منطقهء جغرافیایی خاص، ویژگیهای مشترکی به شیوهء بیان فیلمسازان، شاعران و یا نویسندگان میدهد. در این صورت، هر هنرمند یا فیلمسازی در عین این که سبک شخصی و مشخص خود را دارد، در بسیاری از ویژگیهای بیان هنری، با شاعران، نقاشان و فیلمسازان دیگر اشتراک پیدا میکند.
سبک گروهی در سینما همان استفادهء یکسان از تکنیک هایی است که در آثار تعدادی از فیلمسازان میتوان دید. مثلا سبک گروهی مونتاژ در سینمای شوروی، سبک گروهی در سینمای اکسپرسیونیسم آلمان، نئورئالیسم ایتالیا و یا سینمای آوانگارد فرانسه دههء 1920 سبک گروهی را مترادف«مکتب» (School) میدانیم.
توضیح برخی از اصطلاحات و مفاهیم:
1)فرم (Form) فیلم: به مفهوم عام سیستم فراگیر حاکم بر روابط بین عناصری که میتوان در یک فیلم درک کرد و یا تشخیص داد.تماشاگر از طریق واکنش نسبت به فرم با فیلم رابطه برقرار میکند. فرم فیلم را میتوان همچون یک سیستم در نظر گرفت. اجزای گوناگون فیلم در داخل یک سیستم پویا که آن را فرم مینامیم به یکدیگر مرتبط اند.
2)سیستم (system) : گروهی از عناصر که به هم وابسته اند و بر هم تأثیر دارند. مثلا بدن انسان یک سیستم است. اگر فرضا قلب از کار بیفتد تمامی اجزاء دیگر بدن در معرض خطر قرار میگیرند. ماشین نیز یک سیستم است. کار کل سیستم وابسته است به کار تک تک اجزاء. قوانین حاکم بر اکو سیستم در یک دریاچه برای موجوداتی که زندگیشان وابسته به آن و وابسته به یکدیگر است نیز به همین نحو است. بنابراین سیستم مجموعه ای تصادفی از عناصر نیست بلکه مجموعه ای از عناصری است که در یک سازمان معین با روابط خاصی گرد آمده اند.
در نتیجه فرم آن سیستم کلی است که بیننده به فیلم منسوب میکند. فرم در ما این احساس را به وجود می آورد که «هر چیزی در زنجیرهء سیستم در اثر، در جای خودش قرار دارد (مثلا اگر در قاب یک تصویر تعادل یا تقارنی را ببینیم،ارضاء میشویم). حال اگر بین کلیهء عناصر یک فیلم روابطی سازمان یافته با نظامدار وجود داشته باشد در این صورت نوع روابط و یا کیفیت و نحوهء روابط بین آن اجزاء،نشان میدهند که آن فیلم قواعد و قوانین خاص خود یعنی سیستم خاص خود را دارد.
3)ژانر (Genre) : فیلمهایی که از دستهء خاصی از اصول فرمال تبعیت میکنند، به عنوان ژانر میشناسیم (مثلا ژانر وسترن،ژانر گانگستری،ژانر موزیکال،...).
نظرات شما عزیزان: